Download full album By majid akhshabi
دانلود آلبوم مجید اخشابی به نام گمگشته
01- Track .MP3 02_Track .MP3 03_Track .MP3 04_Track .MP3 05_Track .MP3 06_Track .MP3 07_Track .MP3 08_Track .MP3 09_Track .MP3 10_Track .MP3 11_Track .MP3 12_Track .MP3 13_Track .MP3
دانلود آلبوم مجید اخشابی به نام همراز
01- Track .mp3 02_Track .mp3 03_Track .mp3 04_Track .mp3 05_Track .mp3 06_Track .mp3 07_Track .mp3 08_Track .mp3 09_Track .mp3 10_Track .mp3 11_Track .mp3
دانلود آلبوم مجید اخشابی به نام پریزاد
01 Bande Navaaz .mp3 02 Parizaad .mp3 03 Fasle Parvaaz .mp3 04 Mozhdegaani Bahaar Ast .mp3 05 Zaaere Fardaa .mp3 06 Khaane Be Doush .mp3 07 Ghaasedak .mp3 08 Dele Divaane .mp3 09 Baale Fereshte .mp3 10 Kouch (Mottaham Gorikht) .mp3 12 Khaane Be Doush (Bi Kalaam) .mp3 13 Bande Navaaz (Bi Kalaam) .mp3 14 Parizaad (Bi Kalaam) .mp3
دانلود تک آهنگ های مجید اخشابی
Majid Akhshabi - Movazebe Khodet Baash (128).mp3 Majid_Akhshabi-Bahare_Aeen.mp3 Majid_Akhshabi-Bani_Adam.mp3 Majid_Akhshabi-Baztab.mp3 Majid_Akhshabi-Hazrate_Baran.mp3 Majid_Akhshabi-Morvarid_Baroon.mp3 Majid_Akhshabi-Nobahar.mp3 Majid_Akhshabi-Noghte_Sare_Khat.mp3 Majid_Akhshabi-Samte_Baran.mp3 Majid_Akhshabi-Tabir.mp3 Majid_Akhshabi-Titraj_Tanze_Chahar_Charkh.mp3
بیوگرافی مجید اخشابی
مجید اخشابی متولد چهارشنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۵۱، ساعت ۹ صبح در تهران می باشد.
شش سال از سالهای ابتدائی عمر خویش را در تهران سپری کرد و مقطع پیش دبستانی یا آمادگی اش را در تهران به پایان رساند. به علت انتقال محل کار پدر از هفت سالگی به همراه خانواده در زادگاه پدری اش، تنکابن سکنی گزید؛ شهر دریا، کوه و جنگل، شهر مزارع برنج و باغات مرکبات در خانهای کنار دریا تحصیلات ابتدایی را آغاز نمود.
حدودا هشت-نه سال داشت که با ساختن یک کاردستی که شبیه به ساز سنتوری بود که یکی از دوستان پدرش در شبی که مهمان آنان بود با خود آورده، نواخته و او را یک دل نه صد دل عاشق سنتور کرده بود، مسیر زندگی اش به سمت موسیقی جهت پیدا کرد.
استعداد سرشارش وی را قادر ساخت بدون استاد و مربی کار را آغاز نموده و در روزهای اول از عهدهٔ کوک کردن سنتور برآید؛ کار بسیار دشواری که هنرجویان پس از چندین سال، با راهنمایی استاد، آنهم به زحمت میتوانند آنرا یاد بگیرند و انجام دهند.
او پس از ساختن چندین کاردستی با وسایلی ابتدایی چون نخ نایلون ماهیگیری، تخته و میخ که رفته رفته شباهت بیشتری به ساز سنتور پیدا میکردند، صلاحیتش را برای داشتن یک ساز سنتور واقعی به پدر و مادرش اثبات نمود. البته در آن شهر ساحلی آن سالها خبری از کلاس، آموزشگاه و فروشگاه آلات موسیقی نبود. پدر و مادر وی پس از پرس و جوی بسیار توانستند شخصی را که در سالهای جوانی سنتوری داشته شناسایی کرده و از او بخواهند آن ساز قدیمی را بفروشد.
بدین ترتیب بدون داشتن استاد آموزش نواختن آن ساز را دنبال کرده و با تهیهٔ کتابهای موسیقی با خط نت آشنا شد، البته در این راه جسته و گریخته از راهنماییهای یکی از بستگان بنام ابوالقاسم تفنگساز (شوهرخاله) و محمدابراهیم حکیم لعلی (دوست پدرش) بهره گرفت. که بعدها ساخت سنتور را هم زیر نظر آقای تفنگساز فرا گرفت و بلافاصله پس از کسب این توانایی اقدام به راهاندازی کارگاهی کوچک در گوشهای از حیاط منزل نمود.
در مدت کوتاهی پس از اجرای سنتورنوازی در صبحگاه مدرسه و برنامههای پرورشی، متقاضیان زیادی برای فراگیری این ساز علاقمندی نشان دادند و او را مجبور کردند در کسوت یک معلم نیز نقش آفرینی کند. بعد از مدت کوتاهی از طرف ادارهٔ ارشاد تنکابن، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای تشکیل کلاسهای موسیقی دعوت به کار شد که سالها تا زمانی که در آن شهر ساکن بود (تا سال ۱۳۷۰) این همکاری و کلاسها ادامه پیدا کرد.
در همان سالهای اولیه با تشکیل گروههای سرود و بعدها گروههای موسیقی سنتی به اجرای برنامه در سطح شهرستان، شهر و اندک اندک استان و حتی استانهای همجوار پرداخت و در منطقه بعنوان نوازندهای چیرهدست شهرت یافت.
برای کسب دانش بیشتر یکبار به هنرستان ملی پسران مراجعه کرد که در همان روز اول با استقبال اساتید هنرستان مواجه و بلافاصله پذیرفته شد. دو مرتبه نیز خدمت استاد پایور رفت که ایشان نیز با مورد تشویق و تحسین قرار دادن او، پدر و مادرش را به توجه بیشتر و لزوم شرکت وی در کلاسهای پیشرفته تر فرا خواندند، اما متاسفانه یا خوشبختانه امکان نقل مکان به تهران و یا جدایی از خانواده و تنها زندگی کردن او برای خانواده میسر نبود. انگار لازم بود این نوجوان موسیقی را از طریق مکاشفه بیاموزد!
در سال ۱۳۷۰ در رشته مهندسی عمران در دانشگاه چالوس مشغول به تحصیل شد. در دوران دانشجویی امکان رفت و آمد بیشتر به تهران و شرکت در گروههای هنری و نهایتا تشکیل یک ارکستر توسط خود او و تمرین آهنگهایی که ساخته بود و ضبط آنها در استودیو فراهم آمد.
هنگامی که مشغول خواندن اتود آهنگی از ساختههایش بود با تشویق صدابرداران و عوامل ضبط در اتاق فرمان مواجه شد؛ همگی توصیه کردند که این قطعه را خودت باید بخوانی و نهایتا همین شد. آن قطعه توسط خود او خوانده شد و پس از ارائهٔ آن به مرکز موسیقی صدا و سیما توسط استاد فریدون شهبازیان باز شنوایی و پذیرفته شد و مورد تشویق قرار گرفت. ریاست مرکز موسیقی در آن زمان آقای مهدی کلهر نیز با پیشنهاد استاد شهبازیان و آقای راغب بلافاصله وی را در ارکسترهای صدا و سیما پذیرفته و با وی قرارداد همکاری منعقد نمودند.
در تمام این سالها تشویقها، همراهیها و محبتهای پدر و مادرش که به مثابهٔ دو دوست همسن تمام خواستههایش را برای رسیدن به هدف اصلی اش مهیا کرده و هر راه ناهمواری را برایش هموار میکردند شاید جدی ترین نتیجه را زمانی برایشان به بار نشاند که صدا و تصویرش را از رادیو و تلویزیون شنیدند. پدرش عاشق موسیقی بود، یک عاشق واقعی. عاشقی که هیچگاه نتوانسته بود به عشقش دست یابد اما توانست تمام عشقش را یکجا و یکباره به پسرش منتقل نماید.
فعالیتش در مرکز موسیقی ادامه داشت؛ نوازندگی، آهنگسازی، نظارت بر ضبط، خوانندگی و کمکم کارشناسی موسیقی و عضویت در شوراهای تخصصی مرکز موسیقی و نهایتا عضویت در شورای عالی موسیقی صدا و سیما مسیری بود که باز هم در مدت کوتاهی طی کرد.
در این سالها وی آلبومهای متعددی را با آهنگسازی، تنظیم و نوازندگی خود روانهٔ بازار کرد. شرکت در ضبط موسیقی فیلمها و همکاری با اساتیدی چون همایون خرم، علی تجویدی، فریدون شهبازیان، بابک بیات، مجید انتظامی، آندره آرزومانیان، کامبیز روشنروان، وارطان ساهاکیان، فضلالله توکل، اسدالله ملک، مجتبی میرزاده، حسن ناهید، جمال جهانشاد و شهریار فریوسفی و نیز همکاری با اکثر قریب به اتفاق خوانندگان بنام و مطرح موسیقی بصورت آلبوم یا کنسرت از جمله فعالیتهای وی بشمار میآید. از سال ۱۳۷۵ با تشکیل ارکستری بنام مهرآوا مرکب از اساتید موسیقی سنتی ایران حسن ناهید، جمال جهانشاد، سیامک نعمت ناصر، محمود فرهمند و مسعود حبیبی در اقصی نقاط ایران و جهان در کشورهایی چون آلمان، انگلستان، روسیه، اسپانیا، ژاپن، کره، مالزی، فرانسه، هند، ترکیه، قبرس و … کنسرتهای موفقی را برپا نمود.
شرکت در فستیوالهایی چون مین اون (جاده ابریشم ۲۰۰۰) سال ۱۳۷۹، سوری جشن ملی کره سال ۱۳۸۴، کران مونتانای سوئیس سال ۱۳۸۳ و … از افتخارات اوست.
از سال ۱۳۸۰ با خوانندگی در تیتراژ یکی از سریالهای تلویزیونی بنام گمگشته توانست قابلیتهای صدای خود را بشکلی جدی و فراگیر به مردم معرفی کرده و آن مجموعه با استقبال گستردهای از سوی مردم مواجه شد و از آن سال به بعد استفاده از موسیقی در تیتراژ سریالهای پس از انقلاب بصورت سنتی همیشگی شکل گرفت. پس از آن در سریالها و برنامههایی چون همراز، عروج، مهتاب، محله بنده نواز، مسافری از هند، یک وجب خاک، متهم گریخت،[۱] خانه به دوش، الفبای مهربانی، مدینه مهربانی، روزهای زیبا، دارا و ندار (مجموعه تلویزیونی) ماه دراومد، شب مهتاب، بوی خوش زندگی، مسابقه ستارهها، جشن رمضان، شبهای شیدایی، خانه مهر، ماه محبوب، و فیلم سینمایی تلافی توانست قطعات زیبا و ماندگاری را به مخاطبینش هدیه کند.
از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶ بعنوان مدیر تولید شرکت آوای برگ وابسته به حوزهٔ هنری آثاری چون ماه غریبستان (محمد اصفهانی)، سرزمین من (موسیقی افغان)، برای خاطر تو و … را ارائه کرد.
عالی.کاش کاملتر کنید لطفا
ممنونم واقعا مرسی